لبنان 1983: نقشه آتش و خون
قبل از صحبت در مورد دو واقعیت مفصل درگیری آمریکایی-ایرانی که در سال 1983 میلادی شاهد آن بود ، ابتدا باید صحنه ، گرچه به طور مختصر ، صحنه پیچیده لبنان را ترسیم کنیم ، 8 سال پس از وقوع جنگ داخلی لبنان بین فلسطینی ها و متحدان آنها در سمت چپ و ناسیونالیست ها از یک طرف و مسیحیان مارونی از یک طرف توسط اسرائیل حمایت کردند. دیگر
تمام کارتها با مداخله نظامی سوریه - در پرتو سبز سبز آمریكا و اسرائیل - از سال 1976 میلادی با حزب اول درگیری شد ، اول از همه حزب اول ، سپس حزب دوم پس از آن و همچنین با پیامدهای معاهده صلح مصر - اسرائیل در سال 1978 میلادی / 1979 میلادی ، كه مصر را از درگیری اعراب و اسرائیل بیرون كشید. سپس ، در اوایل دهه 1980 ، یک بازیکن خطرناک جدید در صحنه لبنان ظاهر شد ، یعنی رژیم انقلابی ایران ، جایی که جناح های مسلح اسلامی وفادار به آن برای اولین بار در صحنه لبنان ظاهر شدند و به مقاومت در برابر حمله گسترده اسرائیل به لبنان در سال 1982 کمک کردند. آن جناح هایی که نخستین ریشه مشهورترین - اکنون - و شبه نظامیان جنجالی و مواضع حاشیه ای در قبال آن را نشان می داد ، در لبنان ، اما در خاورمیانه ، که حزب الله است.
در سال 1982 ، اسرائیلی ها با همکاری نیروهای لبنان موفق به اشغال لبنان جنوبی و مرکزی لبنان شدند ، جناح کنترل کننده صحنه مسیحیان در سیاست و امنیت. آنها جلوی دور بمباران های "آخرالزمانی" علیه غرب بیروت - پایتخت اتحاد فلسطین - را گرفتند ، تا اینكه پس از آنكه فلسطینی ها خروج خود را از بیروت به داخل تبعیدهای مختلف عرب تسلیم كردند. اسرائیلی ها با نصب رهبر شبه نظامیان نیروهای لبنان به عنوان رئیس جمهور لبنان می خواستند اوج اوج مهندسی خونین خود را برای لبنان به امضا رسانند تا با اسرائیل توافق نامه مشابه با اردوگاه مصر دیوید را امضا کنند ، اما یک انفجار شدید باعث شد اجرای یک فعال ملی گرای لبنانی بشیر جمائیل در اواسط سپتامبر 1982 برداشته شود.
انصار الجمیل با قتل صدها فلسطینی در اردوگاه های صبرا و شتیلا قصاص شد و اسرائیل غرب بیروت را اشغال کرد. جهان از صحنه های وحشتناک قتل عام متزلزل شد و صدها نفر از حافظان بین المللی ، که بیشتر آنها آمریکایی و فرانسوی هستند ، برای اعزام در بیروت و مجاورت آن ، به ویژه پس از خروج تحقیرآمیز اسرائیلی ها از بخش غربی بیروت ، تحت فشار مقاومت شدید از جناح های نوظهور ملی ، چپ و اسلامی وارد شدند.
در ماه های بعد ، از پایان سال 1982 میلادی و آغاز سال 1983 میلادی ، لبنان آرامش را تجربه نکرد. اقدامات مقاومت در برابر نیروهای اسرائیلی ، بویژه در جنوب ، با پشتیبانی سوریه شدت گرفت - برای تلافی برای حمله اسرائیل در 9 ژوئن 1982 میلادی که پدافند هوایی سوریه در لبنان را نابود کرد ، و نیروی قابل حمل هواپیمای سوریه در کمتر از نیم روز - و همچنین پشتیبانی ایرانی که شروع به افزایش می کند ، عمدتا به جناح های شیعه هدایت شد. نهضت جدید اسلام گرای در صحنه ، با وجود آن که جنگ عراق و ایران در آن زمان مواج بود و برای ایرانی ها خسته کننده نبود ، چون خیابان ایران ، خصمانه با اسرائیل بود ، برای اجرای اصول انقلاب که در آن زمان هنوز نزدیک بود ، برای مقابله با اشغال اسرائیل در لبنان فشار می آورد ، به ویژه که در آن زمان اعتقاد غالب در خیابان ایران بود. اینکه نبردهای عراق و لبنان یکی است. عراق و اسرائیل - با جزئیات متفاوت - از طرف آمریکا ، شیطان بزرگ پشتیبانی می کنند.
گزارش های گسترده ای از جناح های جدید اسلامی در حال انجام عملیات خاص علیه اشغال اسرائیل صورت گرفته است ، از جمله این موارد ، نوعی پدید آمد که در آن زمان در لبنان آشنا نبود ، یعنی عملیات انتحاری / شهادت ، و در همان زمان توسط بمبی که در ماه نوامبر توسط یک شهید لبنانی منفجر شد ، نابود شد. 1982 ، با سرنگونی مقر اسرائیل در جنوب شهر تایر ، دفن بیش از 80 کشته اسرائیلی در میان آوارهای آن.
از نظر سیاسی ، امین جمائیل به جای برادر قاتل خود به عنوان رئیس جمهور لبنان انتخاب شد و با وجود مذاکرات در حال انجام برای دستیابی به یک توافق صلح لبنان و اسرائیل ، احتیاط بیشتری در تفاهم با اسرائیل داشت ، اما وی با زور سعی کرد قدرت خود را از طریق جبهه ارتش لبنان ، نیروهای امنیتی و کنترل جناح های چپ و ملی گرایانه با وی تحمیل کند. و برای اسرائیل با این حال ، این سرکوب منجر به شعله ور شدن بیشتر اوضاع شد ، خصوصاً به دلیل حضور احزاب منطقه ای که مایل به انتقام جویی - سوریه و ایران - و در تغییر معادلات سیاسی و نظامی موجود و ایجاد تأثیر آنها در آن کشور حیاتی کوچک بودند.
No comments:
Post a Comment